تنشهای حلنشده اغلب منجر به شکست کسبوکارهای خانوادگی میشوند. والدین و فرزندان باید بتوانند با یکدیگر همکاری کنند تا مشکلات طولانیمدت را حل کنند. هدف این مطالعه، بررسی استراتژی حل تعارض بیننسلی است تا از طریق آن، ارزشهای جدیدی در کسبوکار خانوادگی ایجاد شده و پایداری شرکتهای خانوادگی تضمین شود.
نمونههای این پژوهش شامل ۱۵۲ مالک کسبوکار خانوادگی در شرق اندونزی بودند. روش تحلیل مورد استفاده PLS-SEM است.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که ایجاد ارزش جدید به سه استراتژی حل تعارض بیننسلی نیاز دارد:
همکاری بیننسلی (Intergenerational Collaboration)
سازگاری بیننسلی (Accommodation)
اجبار بیننسلی (Forcing)
نتایج همچنین نشان میدهد کسبوکار خانوادگی که بتواند ارزش جدید ایجاد کند، قادر است پایداری و دوام بلندمدت کسبوکار را تضمین کند.
این مطالعه به رویکرد Thomas–Kilmann در سبکهای حل تعارض کمک میکند و نشان میدهد که چطور استفاده از این روش میتواند به ایجاد ارزشهای جدید و پایداری در کسبوکارهای خانوادگی منجر شود.
ویژگیهای اصلی یک کسبوکار خانوادگی، ارزشهایی است که از آنها حمایت میکند. در کسبوکارهای خانوادگی، ارزشها ماهیت شخصی دارند و بهطور عمیقی بر توانایی انگیزهبخشی به کارکنان تأثیر میگذارند. هر عضو خانواده و هر کارمند غیرخانواده باید ارزشهای کسبوکار خانوادگی را درونی کند .
ارزشها به افراد کمک میکنند تا به اهداف بلندمدت پایبند بمانند، در تعهدات خود منظم باشند، وظایف دشوار را انجام دهند و الگوها یا قواعد رفتاری ایجاد کنند .
در کسبوکارهای خانوادگی، ارزشهای عمیق میتوانند محرک توسعه استراتژیها و موفقیت باشند.

در ابتدا، بنیانگذار برای شرکت ارزشهایی ایجاد میکند .
حقیقت، واقعیت و شیوه عملکرد جهان منبع شکلگیری ارزشها هستند . بنیانگذار تلاش میکند ارزشهای شخصی خود را بر کسبوکار خانوادگی که تأسیس کرده تحمیل کند .
با این حال، ارزشهای خانوادگی و ارزشهای کسبوکار بر پایه توافق جمعی نسل حاضر و نسلهای پیشین بنا میشوند. اعضای قدیمی و جدید خانواده گرد هم میآیند تا درباره چگونگی انتقال ارزشها (و بهطور ضمنی فرهنگ) از نسلی به نسل دیگر گفتگو کنند .
هماهنگسازی جاهطلبیها، امیدها و رویاهای والدین و فرزندان میتواند ارزشهای جدیدی خلق کند که برای پیشبرد یک کسبوکار خانوادگی پایدار پذیرفته میشوند.
اغلب، رابطه والدین و فرزندان با ناسازگاری همراه است و این امر به تعارض منجر میشود. تعارضها درون کسبوکار خانوادگی به مشکلی تبدیل شدهاند که تا امروز نیز کاملاً حل نشده باقی مانده است.
در خانوادههای صاحب کسبوکار، روابط میان والدین و فرزندان، خواهر و برادرها، عموزادهها و حتی بستگان دور بهمراتب پیچیدهتر است. آنها میزان دلبستگی عاطفی شدید، وابستگی بالا و واکنشپذیری احساسی از خود نشان میدهند.
خانواده یک نظام پیچیده با تاریخ طولانی و خاطرات بادوام است. نقشهایی که در دوران کودکی شکل میگیرند، حتی در بزرگسالی نیز بهندرت تغییر میکنند و افراد برداشتهای متفاوتی از خود دارند. اعضای خانواده ممکن است آنقدر به هم نزدیک باشند که نتوانند یکدیگر را به اندازه افراد بیرونی، بهصورت عینی و بیطرفانه ببینند.
تعارض در محیط کار ممکن است ناشی از تفاوتهای واقعی و جدی یا صدمات واقعی باشد، اما همچنین میتواند در اثر ناامنی عاطفی، واکنش بیش از حد به توهینهای ادراکشده، اطلاعات نادرست، شایعات، یا دستکاری افرادی که از اختلاف سود میبرند ایجاد شود.
در یک خانواده شرکتی، حتی یک مسئله کوچک میتواند روحیه خانوادگی را شعلهور کند. گاهی حتی موضوعات ناچیز ــ از دید افراد بیرونی ــ میتواند احساسات را جریحهدار کند، بیاعتمادی ایجاد کند و خانواده را وارد مسیر افزایش تعارض نماید.
یک خانواده دارای پویاییهای ناسالم (مانند اختلافات، حسادت و…) ممکن است همین عدم تعادل را وارد شرکت کند و این امر روابط حرفهای میان اعضای خانواده را دچار تنش کرده و برای کارکنان خانوادگی و غیرخانوادگی ایجاد استرس نماید .
دِوی و آردیان دریافتند که کسبوکارهای خانوادگی که راهحلهایی برای مشکلات خود پیدا میکنند، تأثیر مثبتی بر پایداری بلندمدت شرکت دارند.
هدف یک کسبوکار خانوادگی این است که بیاموزد چگونه تعارضات درون خانواده را مدیریت کند تا تصمیمات صحیح اتخاذ شود، افراد به شکلی سالم رشد کنند و روابط میان اعضا به حداکثر ظرفیت خود برسد.
تعارض بین نسلی و چالش جانشینی
بر اساس تحقیقات، تعارض بین نسلی یکی از موانع اصلی جانشینی موفق است .
اگر تعهد جانشین یا فرد مسئول به فرآیند مشترک کاهش یابد، روابط ذکرشده دچار تنش شده و تعارض تشدید میشود.
هابْلِر بیان میکند که نبود قدردانی، تأیید و احترام میان اعضای خانواده بزرگترین مانع موفقیت فرآیند جانشینی است.
در عین حال، کمبود تعهد اغلب بهعنوان بیاحترامی تعبیر میشود که میتواند رفتار متناقض، ارتباطات مبهم و در نهایت شکست ارتباطی ایجاد کند.
کارآفرینان معمولاً با این احساس دستوپنجه نرم میکنند که نسل بعدی احترام لازم را برای آنان قائل نیست.







